دل در حرمش دارد عجب حال عجیبی
برده است ز دل خال لبش هر چه شکیبی
نوشی چو ز لعل لب او قطره ای از عشق...
یابی به دل عاشق خود حال عجیبی...
مگر...
می شود دل به امید تو تمنا نکند...